صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۱۵۷

۱

قربانیان شکفته به قصاب برخورند

چون پل بغل گشاده به سیلاب برخورند

۲

جمعی که ره به چاشنی فقر برده اند

بر روی بوریا ز شکر خواب برخورند

۳

صاف جهان به مردم خاموش می رسد

لب بسته کوزه ها ز می ناب برخورند

۴

اقبال دیدگان به گنهکار و بیگناه

با جبهه گشاده چو محراب برخورند

۵

چون ذره می دوند به هر کوچه عاشقان

شاید به آفتاب جهانتاب برخورند

۶

سر گشتگی به طالع جمعی که آمده است

در چشمه سیراب به گرداب برخورند

۷

هر کس دعا کند به اجابت قرین شود

در هر کجا به یکدگر احباب برخورند

۸

جمعی که از یگانگی نور آگهند

هر شب که شمع نیست ز مهتاب برخورند

۹

صائب سراغ بحر کنند وروان شوند

از سر گذشتگان چو به سیلاب برخورند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۴۰

نظرات