
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۶۲
۱
گلزار جوش حسن خداداد میزند
باغ از شکوفه موج پریزاد میزند
۲
خون لاله لاله میچکد از تیغ کوهسار
طاوس سر ز بیضه فولاد میزند
۳
چون عندلیب هرکه قدم در چمن گذاشت
بیاختیار بر در فریاد میزند
۴
هر لالهای که سر زند از کوه بیستون
ساغر به طاق ابروی فرهاد میزند
۵
عاشق به هیچ وجه تسلی نمیشود
در وصل عندلیب همان داد میزند
۶
صائب به روی خود در غم باز میکند
هرکس که خنده بر من ناشاد میزند
تصاویر و صوت

نظرات