
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۷۱
۱
جمعی که در لباس می ناب می کشند
دام کتان به چهره مهتاب می کشند
۲
آنان که در مقام رضا آرمیده اند
خمیازه را به ذوق می ناب می کشند
۳
بهر شگون همیشه خراباتیان عشق
صندل به طرف جبهه ز سیلاب می کشند
۴
بیطاقتان که گریه پی دفع غم کنند
صف در نبرد شعله ز سیماب می کشند
۵
جمعی که پشتگرم به عشق ازل نیند
ناز سمور ومنت سنجاب می کشند
۶
زهاد اگر ز توبه خود منفعل نیند
خود را چرا به گوشه محراب می کشند
۷
جایی رسیده است رطوبت که میکشان
دست ودهان خود به هوا آب می کشند
۸
صائب فروغ فیض ز هر بی بصر مجوی
کاین توتیا به دیده بیخواب می کشند
تصاویر و صوت

نظرات