
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱۹۰
۱
از نسبت عذار تو گل ناز میکند
سنبل به بال زلف تو پرواز میکند
۲
از بس که مرغ من ز قضا طبل خورده است
گل را خیال چنگل شهباز میکند
۳
در بوستان چو برگ خزان دیده بیرخت
رنگ شکسته است که پرواز میکند
۴
حسن تو بینیاز بود از نیازمند
هر عضوی از تو بر دگری ناز میکند
۵
در انتهای خوبی و انجام دلبری
حسنت هنوز جلوه آغاز میکند
تصاویر و صوت

نظرات