
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۲۰۱
۱
با طفل آنچه جنبش گهواره میکند
بیطاقتی به این دل آواره میکند
۲
ای عشق غافلی که جدا از حضور تو
آسودگی چه با من بیچاره میکند
۳
از زخم خار نیست غمی تازه روی را
گل نوشخند با دل صد پاره میکند
۴
دل ساده کن ز نقش که نظاره کتاب
خاک سیه به کاسه نظاره میکند
۵
آرام زیر چرخ مجو کاین طمع ترا
از شهربند عافیت آواره میکند
۶
دندانه گشت و در دل سخت تو ره نیافت
آهی که رخنه در جگر خاره میکند
۷
سیر شرر به سوخته صائب نکرده است
با مردم آنچه گردش سیّاره میکند
تصاویر و صوت

نظرات