
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۲۰۵
۱
عاشق حذر ز آتش سودا نمی کند
مجنون ز چشم شیر محابا نمی کند
۲
رطل گران نکرد دوا رعشه مرا
لنگر علاج شورش دریا نمی کند
۳
گرد سبک عنان چه گرانی برد ز کوه
صندل علاج درد سر ما نمی کند
۴
افروخت شمع طور ز بیتابی کلیم
کاری که صبر کرد تقاضا نمی کند
۵
ارزانی خموشی و بند گران اوست
حرفی که چون نسیم دلی وا نمی کند
۶
حج پیاده در قدم اهل دل بود
صائب چرا زیارت دلها نمی کند
تصاویر و صوت


نظرات