صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۲۴۲

۱

زین پیشتر متاع سخن رایگان نبود

گرد کسادی از پی این کاروان نبود

۲

شعر بلند پا به سر عرش می نهاد

خورشید پایمال به هر آستان نبود

۳

منقار بلند به شکر خنده باز بود

دشنام تلخ در دهن باغبان نبود

۴

نازک شده است خاطر گل ورنه پیش ازین

در گوش باغ نغمه بلبل گران نبود

۵

نام سرشک می برد وآه می کشد

چشمی که بی بدیهه اشک روان نبود

۶

رندانه کرد عقل که از بزم زود رفت

مسکین حریف شیشه آتش زبان نبود

۷

مرغ دل مرا به قفس ربط دیگرست

در قید بیضه بود که در آشیان نبود

۸

از من مپرس لذت آغوش یار را

دستی که بود در کمرش در میان نبود

۹

صائب چه خوب کرد کزاین ناکسان برید

سوداگر قلمرو سود و زیان نبود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۸۰
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۳۸۱

نظرات