
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۲۵۰
۱
می در پیاله کن که گل و لاله می رود
این کاروان چو شعله جواله می رود
۲
از ره مرو به زینت دنیا کز این بساط
گوهر عنان گسسته تراز ژاله می رود
۳
دلهای شب بنال که از چشم شور صبح
گرمی ز گریه واثر از ناله می رود
۴
از اشتیاق روی تو نعلش در آتش است
هر شبنمی که بر ورق لاله می رود
۵
از چرخ بد گهر به عزیزان نرفته است
ظلمی که بر لب تو ز تبخال می رود
۶
از پاکدامنان نکند حسن احتراز
ماه تمام در بغل هاله می رود
۷
از دل مجو قرار که آن خوش خرام را
پای در خواب رفته ز دنباله می رود
۸
یک صبح اگر کند ز سر درد گریه ای
صائب سیاهی از جگر لاله می رود
تصاویر و صوت


نظرات