
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۲۶۳
۱
از نور وحدت آن که دلش بهره ور شود
کی از هجوم ذره پریشان نظر شود
۲
جایی که هفت پرده حجاب نظر نشد
کی آسمان حجاب دل دیده ور شود
۳
رنگش ز آفتاب قیامت نمی پرد
رخسار هر که لعل به خون جگر شود
۴
ته جرعه ای ز جسم گرانجان او بجاست
آن را که از محیط کف پای تر شود
۵
طالع نگر که دیده من در حریم وصل
از شرم عشق حلقه بیرون در شود
۶
هر خار بی گلی گل بی خار می شود
در راه سالکی که ز خود بیخبرشود
۷
هر برگ سبز دامن پر سنگ می شود
روزی که نخل طالع ما بارور شود
۸
چندان که خط زیاده دهد گوشمال حسن
صائب امیدواری من بیشتر شود
تصاویر و صوت

نظرات