
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۲۷۱
۱
سرو این چنین ز شرم تو گر آب می شود
طوق گلوی فاخته گرداب می شود
۲
عکس تو چون به خانه آیینه می رود
در پشت بام آینه مهتاب می شود
۳
شبنم گل از مشاهده آفتاب چید
دولت نصیب دیده بیخواب می شود
۴
چون نخل موم، توبه پا در رکاب ما
از روی گرم ساغر می آب می شود
۵
نسبت به شغل بیهده ما عبادت است
از عمر آنچه صرف خور و خواب می شود
۶
لب تشنه ای که صدق طلب خضر راه اوست
صائب ز ریگ بادیه سیراب می شود
تصاویر و صوت


نظرات