صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۲۷۸

۱

از یاد وصل، دیده من سیر می‌شود

مهتاب در پیاله من شیر می‌شود

۲

هرگز به سوی خویش نمی‌بینی از حجاب

در خلوت تو آینه دلگیر می‌شود

۳

دور نشاط زود به انجام می‌رسد

می چون دو سال عمر کند پیر می‌شود

۴

ظالم به مرگ دست نمی‌دارد از ستم

آخر پر عقاب پر تیر می‌شود

۵

آن را که روزگار نگیرد به هر گناه

چون جمع شد گناه، خداگیر می‌شود

۶

از چشم آهوانه لیلی حذر کند

مجنون اگرچه در دهن شیر می‌شود

۷

تدبیر بنده سایه تقدیر ایزدست

ورنه کدام کار به تدبیر می‌شود

۸

اشک ندامت تو به دامن نمی‌رسد

هرچند بیشتر ز تو تقصیر می‌شود

۹

طومار شکوه تو به افلاک می‌رسد

یک لحظه روزی تو اگر دیر می‌شود

۱۰

چون آفتاب، فکر من آفاق را گرفت

حسن غریب زود جهانگیر می‌شود

۱۱

نتوان گذشتن از دو جهان بی‌جهاد نفس

این راه دور قطع به شمشیر می‌شود

۱۲

صائب به گریه گرد برآورد از جهان

سیل بهار را که عنانگیر می‌شود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۹۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۱۸۶
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۴۵۶

نظرات