
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۲۹۳
۱
پایندگی به زور میسر نمیشود
آب خضر نصیب سکندر نمیشود
۲
هر موج می کلید در باغ تازهای است
کیفیت شراب مکرر نمیشود
۳
دل را نگشت مانع رفتن غبار جسم
از گرد راه، سیل به لنگر نمیشود
۴
آزادگان ز چرخ شکایت نمیکنند
از بار دل ملول صنوبر نمیشود
۵
آسوده است پرده شرم از نگاه گرم
آتش حریف بال سمندر نمیشود
۶
از ریگ تشنگی نبرد موجه سراب
از سیم و زر حریص توانگر نمیشود
۷
کی آب ایستاده به آب روان رسد
آیینه با رخ تو برابر نمیشود
۸
صائب چو موج هرکه ز جان دست را نشست
در بحر بیکنار شناور نمیشود
تصاویر و صوت


نظرات