صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۳۳۳

۱

کی دست کرم خواجه ز امساک برآرد

قارون چه خیال است سر از خاک برآرد

۲

از طول امل هر که دهد دام سرانجام

چون موج ز دریا خس و خاشاک برآرد

۳

شد روی ترا پرده عصمت خط مشکین

خون مشک چو گردد نفس پاک برآرد

۴

چون فاخته مرغی که ز کوته نظران نیست

در بیضه سر از حلقه فتراک برآرد

۵

چون چشم دهم آب ز رویی که حجابش

از خلوت آیینه عرقناک برآرد

۶

از پنجه شیران نتوان طعمه ربودن

دل چون کسی از دست تو بیباک برآرد

۷

در خون دل خود ز شفق غوطه زند صبح

تا یک دو نفس از جگر چاک برآرد

۸

گلها همه تر دامن ومرغان همه بی شرم

زین باغ کسی چون نظر پاک برآرد

۹

شد سلسله جنبان ستم حسن ترا خط

چون شعله که دست از خس و خاشاک برآرد

۱۰

پیداست چه گل چیند ازین باغچه صائب

دستی که در ایام خزان تاک برآرد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۲۳

نظرات