
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۳۴۵
۱
تر دامنیم آه غم آلود ندارد
این چوب تر ازبی ثمری دود ندارد
۲
دل بر سر آتش زهوا وهوس ماست
این مجمره جز خامی ما عود ندارد
۳
از گریه ما نرم نگردید دل صبح
در شوره زمین آب گهر سود ندارد
۴
غیر ازدل روشن که دلیلی است خدایی
یک قبله نما کعبه مقصود ندارد
۵
در ملک صباحت نتوان یافت ملاحت
این لاله ستان داغ نمکسود ندارد
۶
از عشق دل خام شنیده است حدیثی
آهن خبر از پنجه داود ندارد
۷
چون حلقه کعبه است سزاوار پرستش
چشمی که نگاه هوس آلود ندارد
۸
صاحب سخنی را که سخن سنج نباشد
مانند از ایازی است که محمود ندارد
۹
چون گوهر شب تاب چراغی که خدایی است
هم خانه کند روشن و هم دود ندارد
۱۰
باجلوه خورشید چه حاجت به چراغ است
دیوانه غم اختر مسعود ندارد
۱۱
چون غنچه پیکان گذرانده است به سختی
صائب خبری از دل خوشنود ندارد
تصاویر و صوت

نظرات