
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۳۶۰
۱
مفت است اگر سنگدلیهای معلم
دلجویی اطفال به آدینه گذارد
۲
صائب سخن از مهر همان به که نگوید
هر کس که به دلها اثر از کینه گذارد
۳
بی روی تو دل روی به آیینه گذارد
چون تشنه که بر ریگ جوان سینه گذارد
۴
هر دست نگارین که برآرد ز بغل سرو
پیش قد رعنای تو بر سینه گذارد
۵
هر روز نهد بر دل من سنگ ملامت
دستی که گهر بر دل گنجینه گذارد
۶
عاشق نشود دور ز معشوق که طوطی
زنگار شود روی به آیینه گذارد
۷
این دست که عشق تو به تاراج برآورد
مشکل که به ما خرقه پشمینه گذارد
تصاویر و صوت



نظرات