
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۳۷۷
۱
از طوطی من روی سخن رنگ برآورد
این آینه را حرف من از زنگ برآورد
۲
از ننگ طمع نام نبود اهل سخن را
این طایفه را نام من از ننگ برآورد
۳
فریاد کز این نغمه شناسان مخالف
نتوان نفس از سینه به آهنگ برآورد
۴
خورشید دو صدبوسه به سرپنجه خود زد
تا لعل مرا از جگر سنگ برآورد
۵
امید که از چشم ودل دام بیفتد
هر کس که مرا از قفس تنگ برآورد
۶
رو سخت چو گردید کلید در رزق است
آهن چه شررها ز دل سنگ برآورد
۷
این آن غزل خواجه نظیری است که فرمود
اشکم ز تماشای چمن رنگ برآورد
تصاویر و صوت


نظرات
ناشناس