
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۳۸۱
۱
دل سخت چو گردید نصیحت نپذیرد
سنگ از قدم راهروان نقش نگیرد
۲
فریاد که جز عکس مراد آینه ما
از ساده دلی صورت دیگر نپذیرد
۳
سوزددل عشاق فزون شعله آواز
در سوخته آتش نتواند که نگیرد
۴
از آب شود آتش یاقوت فروزان
از مهر دل هر که شود زنده نمیرد
۵
رنگین مکن از باده لعلی رخ محجوب
کاین آینه از آب گهر زنگ پذیرد
۶
برسنگ زند گوهر بی قیمت خود را
هرکس که ازین سنگدلان گوشه نگیرد
۷
حیران جمال تو چو آیینه تصویر
گر آب شود صورت دیگر نپذیرد
۸
در دعوی تجرید مریدی که تمام است
همت گه درمانگی از پیر نگیرد
۹
هر جا که شود خامه صائب گهرافشان
دریا ز صدف گوش محال است نگیرد
تصاویر و صوت

نظرات