
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۳۸۴
۱
از عود دل گرم من اخگربگریزد
از بزم نفس سوخته مجمر بگریزد
۲
اشکم چو عنان ریز نهد روی به دریا
دریا به نهانخانه گوهربگریزد
۳
در حشر چو آهم علم شعله فرازد
خورشید به سرچشمه کوثربگریزد
۴
یک چشم زدن گر قدح از دست گذارم
جان آبله پا تا لب ساغر بگریزد
۵
از گرمی خونم که دل سنگ گدازد
چون برق نفس سوخته نشتر بگریزد
۶
خواری کش عشق تو به گل دست فشاند
سرگرم تو از سایه افسر بگریزد
۷
گر سینه کند باز دل داغ فریبم
داغ از جگر لاله احمر بگریزد
۸
چون شعله خوی تو کشد تیغ سیاست
آتش به ته بال سمندر بگریزد
۹
چون دست گهربار برون آورد از جیب
از پشت صدف نطفه گوهر بگریزد
۱۰
صائب چو شوم گرم به توصیف ظفرخان
از خامه من بال سمندر بگریزد
تصاویر و صوت

نظرات