
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۴۰۱
۱
کیفیت می زاهد فرزانه نداند
تا سرنکند در سرپیمانه نداند
۲
زاهد که بود خشک تر از دانه تسبیح
حق نمک گریه مستانه نداند
۳
در کعبه ام ویاصنم آید به زبانم
سرگرم جنون کعبه وبتخانه نداند
۴
عمری است سراسر رو آن کوچه زلف است
چون موی به موحال دلم شانه نداند
۵
با آن که دوصد میکده پرداخته ماست
می خوردن ما را لب پیمانه نداند
۶
آن بلبل مستم که اگر در شکن دام
در بال گره افتدش ار دانه نداند
۷
شوخی که ندارد نگه گرم به عاشق
شمعی است که دل سوزی پروانه نداند
۸
هر کس به سخن خویش نزدیک ندارد
صائب مزه معنی بیگانه نداند
تصاویر و صوت


نظرات