صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۴۰۸

۱

هر نقطه کز این دایره بیکار شمارند

صاحب نظران خال لب یار شمارند

۲

رویی که در او راز نهان را نتوان دید

روشن گهران آینه تار شمارند

۳

بیدار کن از عشق دل مرده خود را

تا خواب ترا دولت بیدار شمارند

۴

زان روز حذر کن که به دامان تو چون گل

هر خرده که دارای همه یکبار شمارند

۵

هر قطره او شبنم ریحان بهشت است

اشکی که به دامان شب تار شمارند

۶

آن راهروانی که پی دل نگرفتند

نقش قدم قافله بسیار شمارند

۷

چشمی که رگ خواب دراوپرده نشین است

بیدار دلان حلقه زنار شمارند

۸

مستان تو برهم زدن هردو جهان او

آسانتر از آشفتن دستار شمارند

۹

جمعی که به یکتایی گلشن نرسیدند

صائب ورق دفتر گلزار شمارند

تصاویر و صوت

نظرات