صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۴۳۵

۱

گر چشم تر از پوست چو بادام برآید

آسان ز وصال شکرش کام برآید

۲

جان من مشتاق به لب می رسد از شوق

تا از دهن تنگ تو پیغام برآید

۳

خون در دل یاقوت زند جوش ز غیرت

هر جا ز عقیق لب او نام برآید

۴

مشکل بود از رشته امید گسستن

چون مرغ گرفتار من از دام برآید

۵

بیرون ندهد نم ز جگر لاله سیراب

کی حرف به مستی ز لب جام برآید

۶

آن را که بود همچو شرر دیده روشن

در نقطه آغاز ز انجام برآید

۷

از موج حوادث نشود پخته سبک مغز

از بحر همان عنبر تر خام برآید

۸

زنهار مکن سرکشی از حلقه عشاق

کز فاخته این سرو به اندام برآید

۹

زآتشکده هند شد آدم ز گنه پاک

زین بوته محال است کسی خام برآید

۱۰

در کلبه مقصود نفس راست نماید

از هر دو جهان هر که به یک گام برآید

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۷۱

نظرات