صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۴۵۴

۱

خال از دمیدن خط بی انتظارم گردد

چون مور پر برآردعمرش تمام گردد

۲

از چشم او جهانی دارند مردمی چشم

آن آهوی رمیده تا با که رام گردد

۳

از حیرت جمالش راه سخن ندارم

چون عاملی که باقیش مالاکلام گردد

۴

دارد کمال هر چیز عین الکمال باخود

خود بوته گدازست چون مه تمام گردد

۵

رویش سیاه سازند نام آوران عالم

همواره هر عقیقی کز بهرنام گردد

۶

در کشور قناعت شام است صبح امید

صبح حریص تاریک از فکر شام گردد

۷

چون گردهر که گردید باخاک ره برابر

از جنبش نسیمی عالی مقام گردد

۸

در پرده خموشی است آسایش زبانها

خون است رزق شمشیر چون بی نیام گردد

۹

صائب شود سر آمد در سر نوشت خوانی

روشن سواد هر کس از خط جام گردد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۸۱

نظرات