
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۴۵۵
۱
شب زنده دار را دل روشن چو ماه گردد
از خواب روز دلها چون شب سیاه گردد
۲
تا صفحه نانوشته است آسوده از تماشاست
در روزگار خط حسن عاشق نگاه گردد
۳
در ترک اعتبارست گرهست اعتباری
چون سر برهنه گردید گردون کلاه گردد
۴
در لامکان کند سیر آه سبک عنانش
آن را که قامت او سر مشق آه گردد
۵
همت فرو نیارد سر پیش تنگ چشمان
کی تیغ کوه سیراب از آب چاه گردد
۶
از بی نیازی حق زاهد خبر ندارد
تا منفعل ز طاعت بیش از گناه گردد
۷
با راستان عداوت صائب شگون ندارد
مار اجل رسیده بر گرد راه گردد
تصاویر و صوت


نظرات