صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۴۷۸

۱

آن چشم اگرچه خود را بیمار می‌نماید

غافل مشو ز مکرش عیّار می‌نماید

۲

دزدیدن تبسم پیداست از لب او

آبی که در عقیق است ناچار می‌نماید

۳

دشواریی ندارد راه فنا ولیکن

راهی که بی‌رفیق است دشوار می‌نماید

۴

هرکس ز روزن دل در عالم است سیار

عالم به چشم مستان گلزار می‌نماید

۵

در پیش پا فتاده است مستی و هوشیاری

در هرکه هرچه باشد رفتار می‌نماید

۶

از ره مرو به صورت معنی طلب کن از خلق

پای به خواب رفته بیدار می‌نماید

۷

سیل بنای هستی است زخم گران رکابش

شمشیر اگر به ظاهر هموار می‌نماید

۸

یک دانه بی‌شمارست از آسیای گردون

از چشم کور اشکی بسیار می‌نماید

۹

چین جبین دنیا با داغ زردرویی

در چشم این خسیسان دینار می‌نماید

۱۰

آن کس که در سراغش بر هم زدم جهان را

صائب ز روزن دل دیدار می‌نماید

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۹۲
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۳۷۰
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۵

نظرات