
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۴۹۲
۱
دل از تردد وخاطر ز انقلاب برآید
اگر دو روز ز یک مشرق آفتاب برآید
۲
مگر کند عرق شرم پاک نامه ما را
وگر نه کیست که از عهده حساب برآید
۳
رسد به ظالم دیگر همان ذخیره ظالم
نصیب تیر شود پر چو از عقاب برآید
۴
ز ماهتاب کند شیر مست روی زمین را
شب سیاه اگر آن ماه بی نقاب برآید
۵
نبرده است دل از عشق هیچ کس به سلامت
ز آتشی که ملایم بود کباب برآید
۶
همیشه از نگه گرم عاشق است بر آتش
چگونه موی میانش ز پیچ و تاب برآید
۷
فغان که آتش بی زینهار چهره ساقی
امان نداد که دود از دل کباب برآید
تصاویر و صوت


نظرات