صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۴۹۹

۱

دامن دشت عدم گیاه ندارد

وای بر آن کس که زاد راه ندارد

۲

راز دل عاشقان ز سینه عیان است

عرصه محشر گریزگاه ندارد

۳

بیخبرست از بهار عالم بالا

باغ وجودی که سرو آه ندارد

۴

روشنی سینه ها ز روزن داغ است

تیره بود هر شبی که ماه ندارد

۵

هر سر موی تو تیغ ملک گشایی است

هیچ شهی این چنین سپاه ندارد

۶

در دل خرسند آه سردنباشد

بادخزان در بهشت راه ندارد

۷

سیر نشد تشنه ای ازان لب نوخط

آب حیات این دل سیاه ندارد

۸

اشک مرا چون صدف دلی نپذیرفت

وای به ابری که خانه خواه ندارد

۹

رنگ برون می زند ز شیشه صافی

چرخ عنان مرا نگاه ندارد

۱۰

هر که برآید ز سردسیر تعین

فکر لباس وغم کلاه ندارد

۱۱

تا نشوی آشنای عالم مشرب

قصر وجود تو پیشگاه ندارد

۱۲

عذر پسندیده است لیک ز نادان

جرم خردمند عذر خواه ندارد

۱۳

در نظر اعتبار عشق عزیزست

صائب اگر قدر خاک راه ندارد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۰۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۳۲

نظرات