
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۵۰۰
۱
مستی ما از می شبانه نباشد
مطرب ما از برون خانه نباشد
۲
سلسله جنبان چه می کند سر پرشور
گردش گردون به تازیانه نه نباشد
۳
گربودت دل به جای خویش چومرکز
دایره عیش را کرانه نباشد
۴
لفظ بود جلوه گاه معنی روشن
لیلی ما بی سیاه خانه نباشد
۵
بر دل درویش میهمان نشودبار
پای تکلف چو در میانه نباشد
۶
در گذر از جمع زر که اهل کرم را
غیر کف سایلان خزانه نباشد
۷
با دل پر خون زبان شکوه نداریم
آتش یاقوت را زبانه نباشد
۸
پیش زبان دان درد عشق چو صائب
نیست نوایی که عاشقانه نباشد
تصاویر و صوت

نظرات