صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۵۱۱

۱

نشاط جهان را بقایی نباشد

گل رنگ وبورا وفایی نباشد

۲

خوشا رهنوردی که خود را به همت

به جایی رساند که جایی نباشد

۳

کند سیر درلامکان مرغ روحش

فقیری که او را سرایی نباشد

۴

حضورست فرش دل گوشه گیری

که در کلبه اش بوریایی نباشد

۵

مجو دعوی از رهروان طریقت

که این کاروان را درایی نباشد

۶

به منزل رسد سالک از عزم صادق

که سیلاب را رهنمایی نباشد

۷

جدایند در زیر یک پوست از هم

میان دو دل گرصفایی نباشد

۸

که آرد برون رشته از پای سوزن

اگر جذب آهن ربایی نباشد

۹

همان به سر از حکم چوگان نپیچد

چو گوهر که را دست و پایی نباشد

۱۰

به از راستی رهنورد جهان را

درین راه پر چه عصایی نباشد

۱۱

کسی را که بیمار عشق است صائب

به از خوردن خون دوایی نباشد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۰۸

نظرات