
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۵۳۸
۱
دل ز سیر وسلوک بینا شد
قطره بر خویش گشت دریا شد
۲
یافتم در دل آنچه می جستم
خضر من نقطه سویدا شد
۳
رنگ می تا ز شیشه بیرون تاخت
وحشی هوش دشت پیما شد
۴
در دبستان عشق هر طفلی
که ورق ساده کرد دانا شد
۵
راه تجرید سخت باریک است
سوزنی سد راه عیسی شد
۶
سر کوی تو آتشین جولان
از دل آب کرده دریا شد
۷
بخیه خال او به رو افتاد
دزد در ماهتاب رسوا شد
۸
صائب از چرخ آفرین برخاست
هر کجا خامه تو گویا شد
نظرات