صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۵۶۷

۱

از زمین برخاستن چشم از زمین داران مدار

راست گردیدن توقع زین گرانباران مدار

۲

حسن بیتاب است در اظهار راز عاشقان

پرده پوشی چشم ازین آیینه رخساران مدار

۳

چون علم شد سرنگون لشکر پریشان می شود

پای چون لغزد امید از هواداران مدار

۴

در خزان از عندلیبان بانگ افسوسی نخاست

چون ورق بر گشت چشم یاری از یاران مدار

۵

مردم بیدرد را پروای اهل درد نیست

مهربانی چشم زنهاراز پرستاران مدار

۶

خانه آب و گل از سیلاب می لرزد به خویش

چون شدی از خانه بردوشان غم باران مدار

۷

کاروان عمر رانعل سفردرآتش است

ایستادن چشم ازین سیلاب رفتاران مدار

۸

سد راه نشأه می می شود چین جبین

روترش زنهار در بزم قدح خواران مدار

۹

جز ندامت نیست حاصل دانه بی مغز را

گوش بر افسانه بیهوده گفتاران مدار

۱۰

حرف دل صائب مکن سر پیش ارباب هوس

زینهار آیینه پیش این سیه کاران مدار

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹

نظرات

user_image
واقف محسن زاده
۱۴۰۲/۰۷/۰۱ - ۱۸:۲۹:۲۳
بینهایت زیباست و عمیق در واقع  کل زندگی آدمی را با کلمات جناب صائب در این غزل نقاشی کرده است  #واقف_محسن زاده