
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۵۸۵
۱
سنبل او می خرامد دست بر دوش بهار
تاکند در وقت فرصت حلقه درگوش بهار
۲
از نگاه اولینم چشم او دیوانه کرد
نشأه جام نخستین است سر جوش بهار
۳
در چمن تا قامت موزون او پیدا نشد
در کشاکش بود از خمیازه آغوش بهار
۴
کی توانستی ز شور عندلیبان خواب کرد؟
از شکوفه گر نبودی پنبه در گوش بهار
۵
خط دمید و همچنان رنگینی حسنش به جاست
درخزان ننشست این گلزار از جوش بهار
۶
صائب از چندین هزاران خرمن امید خلق
دانه بی حاصلی باشد فراموش بهار
تصاویر و صوت


نظرات