صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۵۸۸

۱

خاک راجان کرد درتن ابر احسان بهار

صبح محشر سر زد ازچاک گریبان بهار

۲

چون پرو بال پری، ابرپریشان سایه کرد

بر سریر عالم آرای سلیمان بهار

۳

سر برآوردند چون طوطی ز جیب شاخسار

برگها از اشتیاق شکرستان بهار

۴

هر سر شاخ ازشکوفه دفتر احسان گشود

از برات عیش پرشد جیب ودامان بهار

۵

جامه احرام پوشیدند اشجار چمن

شد جهان پر غلغل از لبیک گویان بهار

۶

چون لب سوفار می خندد درآغوش کمان

غنچه پیکان ز فیض عام احسان بهار

۷

می فروشد جلوه رنگین به طاوس بهشت

خار بن از فیض تشریف نمایان بهار

۸

رفت بیرون خشکی زهد ازمزاج روزگار

تابرآمد از تنور خاک ،طوفان بهار

۹

شرم معشوقی نمیگردد حجاب خنده اش

زعفران خورده است گل از روی خندان بهار

۱۰

می دهد دیوانگی راشاخ وبرگ تازه ای

دست صائب برمداراز طرف دامان بهار

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۲

نظرات