صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۶۲۷

۱

ای ز رویت هر نگاهی را گلستان دگر

در دل هر ذره ای خورشید تابان دگر

۲

وای بر من کز غرور حسن هر چین می شود

گوشه ابروی او را طاق نسیان دگر

۳

بیقراری هرکه را پیچد بهم چون گردباد

می کند هر لحظه جولان در بیابان دگر

۴

لامکانی شو که تبدیل مکان آب و گل

نقل کردن باشد از زندان به زندان دگر

۵

صبر بر زخم زبانها کن که هر زخم زبان

کعبه دل را بود خار مغیلان دگر

۶

از جگر خوردن نمی دارند سیری، گر شود

اشک ریزان ترا هرقطره دندان دگر

۷

عالمی چون سیر چشمی نیست در ملک وجود

هست هر موری درین وادی سلیمان دگر

۸

از سر خوان فلک برخیز کاین باریک بین

می شمارد لب گزیدن را لب نان دگر

۹

نیست در بیداری من صرفه ای، صائب که هست

نسخه تعبیر من خواب پریشان دگر

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۱
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۶۴۳

نظرات