صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۶۴۲

۱

بوسه را کنج دهان یار دارد گوشه گیر

گوشه های دلنشین بسیاردارد گوشه گیر

۲

سربه صحرا دادحشر آسودگان خاک را

همچنان ماراخیال یار داردگوشه گیر

۳

نیست ازعزلت غرض زهاد را جز صید خلق

عنکبوتان را مگس در غار دارد گوشه گیر

۴

سخت می گیرد فلک برمردم روشن گهر

لعل را خورشید درکهسارداردگوشه گیر

۵

حسن عالمگیر او خورشید عالمتاب را

از حیا در رخنه دیوار دارد گوشه گیر

۶

از تریهای فلک دل درحجابت غفلت است

در نیام این تیغ رازنگارداردگوشه گیر

۷

می کنند از فتنه مردم گوشه گیری اختیار

فتنه راآن نرگس خونخوار دارد گوشه گیر

۸

از گزند خال زیرزلف او ایمن مباش

زهررادرمهره اینجامارداردگوشه گیر

۹

از ملامت اهل دل صائب به عزلت ساختند

غنچه را زخم زبان خار دارد گوشه گیر

تصاویر و صوت

نظرات