صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۶۵۷

۱

جز آن لبهای میگون دل راچاره دیگر

نمی چسبد کباب من به آتشپاره دیگر

۲

به تسلیم از محیط بیکران جان می توان بردن

بجز بیچارگی عاشق ندارد چاره دیگر

۳

به یک دیدن سرآمد عمر من چون چشم قربانی

خوشا چشمی که دارد فرصت نظاره دیگر

۴

اگر از اهل قرآن نیستی باری خمش منشین

که دندان بهر ذکر حق بود سی پاره دیگر

۵

مراازوادی سر گشتگی دل چون برون آرد؟

چسان رهبر شود آواره را آواره دیگر

۶

ربودن همچو موران دانه تاچند از دهان هم؟

چه جویی روزی خودراز روزی خواره دیگر؟

۷

مباش از بیکسی غمگین چون گوهر یتیم افتد

کند آماده بحر ازهر صدف گهواره دیگر

۸

زخامی بر نمی آرد مرا دوزخ، مگر صائب

دهم هر پاره دل را به آتشپاره دیگر

۹

چنان ازداغ روشن شد دل صد پاره ام صائب

که از هر پاره دارم درنظر مه پاره دیگر

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۰۷

نظرات