
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۶۸۱
۱
به زندگی دل آزاده را ز تن بردار
سبک چو باد صبا شو، ره چمن بردار
۲
به گرگ باید اگر داد چون مه کنعان
مکن مضایقه و دل ز پیرهن بردار
۳
ز جان کهنه محال است تازه گردد دل
بکوش و جان نو از باده کهن بردار
۴
بهار چون ز لطافت به چشم درناید
تمتعی ز گل و سرو و یاسمن بردار
۵
چون از نظاره یوسف ترا نصیبی نیست
ذخیره نظر از وصل پیرهن بردار
۶
تراکه دیدن سیمین بران میسر نیست
تمتعی ز تماشای جامه کن بردار
۷
دهان و چشم ولب خویش گوش کن چون جام
دگر چو شیشه مرا مهر از دهن بردار
۸
چو شبنم از رخ گل چشم آب ده صائب
چو آفتاب برآید دل از چمن بردار
تصاویر و صوت


نظرات