صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۶۹

۱

مباش ای رهنورد عشق نومید از تپیدن‌ها

که در آخر به جایی می‌رسد از خود رمیدن‌ها

۲

عنان نفس را بگذار چندی تا به راه آید

که از خامی برآرد اسب سرکش را دویدن‌ها

۳

ظهور پختگی با خویش دارد حجت قاطع

ز خامی بر ثمر مشکل بود از خود بریدن‌ها

۴

به غفلت مگذران زنهار ایام جوانی را

که دارد تیر غافل در کمین، غافل چریدن‌ها

۵

نظر بر منزل افکن از بلند و پست فارغ شو

که شد هموار راه من ز پیش پا ندیدن‌ها

۶

نمی‌گردد چو خون مرده از من نشتری رنگین

نیفتد هیچ کافر در طلسم آرمیدن‌ها!

۷

نه ای مرد پشیمانی، به خون خوردن قناعت کن

که بد خمیازه‌ای دارد لب ساغر مکیدن‌ها

۸

مکن با عشقبازان سرکشی، بر خویش رحمی کن

که یوسف رفت در زندان ازین دامن کشیدن‌ها

۹

ورق گرداند پرواز نشاط از دفتر بالم

به چشم انتظار افتاد دوران پریدن‌ها

۱۰

رمیدن شیوه ذاتی است صائب شوخ‌چشمان را

به یاد آهوی وحشی مده از خود رمیدن‌ها

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۵۵
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۷۰

نظرات