
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۶۹۹
۱
درین جهان مزور به ترس و باک نگر
به دام بیشتر از دانه زیر خاک نگر
۲
مشو چون دام درین صید گه سراپا چشم
به دیده های پر از خاک زیر خاک نگر
۳
ز خون سوختگان طشت خاک لبریز است
به جام لاله پرخون درین مغاک نگر
۴
مسیح بر فلک از راه خاکساری رفت
اگر به چرخ برآیی همان به خاک نگر
۵
به شکر این که ترا عیسی زمان کردند
ز روی لطف به دلهای دردناک نگر
۶
خزان عمر، شب عید باددستان است
به دستهای نگارین برگ تاک نگر
۷
مگیر دامن پاکان به پنجه خونین
به چشم پاک درآن روی شرمناک نگر
۸
لباس کعبه به زنار دوختن کفرست
درآن شکاف گریبان به چشم پاک نگر
۹
مباد فتنه خوابیده را کنی بیدار
به احتیاط درآن چشم خوابناک نگر
۱۰
فریب سوزن مژگان آن نگار مخور
به سینه ها که ز بیداد اوست چاک نگر
۱۱
گذشت عمر،چه از کار رفته ای صائب ؟
دلیل بر رخ او دردم هلاک نگر
تصاویر و صوت


نظرات