
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۳۱
۱
معشوق در برابر و مهتاب درنظر
آید دگر چگونه مرا خواب درنظر
۲
از روی آتشین تودل آب می شود
گردد زآفتاب اگر آب درنظر
۳
در حلقه های زلف تو هررشته رابود
چون تار سبحه صد دل بیتاب درنظر
۴
آن را که نیست نور بصیرت نقابدار
باشد بیاض چشم ،شکرخواب درنظر
۵
در آتشم ز حسن گلو سوزتشنگی
تیغ برهنه است مراآب درنظر
۶
تا بوریای فقر مرا خوابگاه گشت
شد خارپشت بسترسنجاب درنظر
۷
این بیخودی که دولت بیدارنام اوست
آید مرا چو چشم گرانخواب درنظر
۸
ازوحشت است ماهی رم خورده مرا
هرموج ازین محیط چو قلاب درنظر
۹
صائب دل مراست درآن زلف تابدار
ازلعل او همیشه لب آب درنظر
تصاویر و صوت

نظرات