صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۷۴۲

۱

جز گوشهٔ قناعت ازین خاکدان مگیر

غیر از کنار هیچ ز اهل جهان مگیر

۲

حرف از صفای سینه مگو پیش زاهدان

آیینه پیش طلعت این زنگیان مگیر

۳

از پیچ و تاب راه به منزل رسیده است

بر یک زمین قرار چو سنگ نشان مگیر

۴

جز سرو پایدار درین بوستانسرا

بر هیچ شاخسار دگر آشیان مگیر

۵

چون عزم صادق است ز کوشش مدار دست

در راه راست توسن خود را عنان مگیر

۶

این برق خانه سوز مهیای جستن است

ای خون گرفته، نبض من ناتوان مگیر

۷

سوزانترم ز آتش بی زینهار عشق

ای بیخبر، دلیر مرا بر زبان مگیر

۸

تا بی حجاب، روز توانی سفید شد

خفاش وار از نفس خلق جان مگیر

۹

صائب به قدر مستمعان خرج کن سخن

از طوطیان شکر، ز هما استخوان مگیر

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۰۸
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۱۹

نظرات

user_image
نیما نجاری
۱۴۰۳/۰۴/۱۳ - ۱۲:۳۲:۵۲
و در باب قناعت و پرهیز از آز و نیازمندی به مردم و روزی مقدر ابن یمین فریومدی میگوید؛ چو دونان درین خاکدان دَنی مباش از برای دو نان مضطرب   یقین دان که: روزی دهنده قوی است مدار از طمع، طبع را منقلب   «وَ مَنْ یَتَّقِ الله یَجعَل لَهُ» «وَ یَرْزُقْهُ مِن حیثُ لا یَحْتَسِبْ»