
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۴۲
۱
جز گوشهٔ قناعت ازین خاکدان مگیر
غیر از کنار هیچ ز اهل جهان مگیر
۲
حرف از صفای سینه مگو پیش زاهدان
آیینه پیش طلعت این زنگیان مگیر
۳
از پیچ و تاب راه به منزل رسیده است
بر یک زمین قرار چو سنگ نشان مگیر
۴
جز سرو پایدار درین بوستانسرا
بر هیچ شاخسار دگر آشیان مگیر
۵
چون عزم صادق است ز کوشش مدار دست
در راه راست توسن خود را عنان مگیر
۶
این برق خانه سوز مهیای جستن است
ای خون گرفته، نبض من ناتوان مگیر
۷
سوزانترم ز آتش بی زینهار عشق
ای بیخبر، دلیر مرا بر زبان مگیر
۸
تا بی حجاب، روز توانی سفید شد
خفاش وار از نفس خلق جان مگیر
۹
صائب به قدر مستمعان خرج کن سخن
از طوطیان شکر، ز هما استخوان مگیر
تصاویر و صوت


نظرات
نیما نجاری