
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۴۸
۱
اینطرفه که گنجایش غم می شود افزون
هرچند شود سینه من تنگ فضاتر
۲
خون است ز رنگینی لفظم دل معنی
از باده بود شیشه من هوش رباتر
۳
صائب چه نهان دارم ازو صورت احوال؟
کز آینه آن روی بود روی نماتر
۴
ای صفحه رخسار تو ازگل بصفاتر
مژگان بلندت ز سر زلف رساتر
۵
از صلح بودچاشنی جنگ تو افزون
دشنام تو از بوسه بود روح فزاتر
۶
ازنعمت دیوار محال است شود سیر
چشمی که شد از کاسه در یوزه گداتر
۷
از چشم هوسناکتر افتاده دل من
از برگ بود ریشه من سربه هواتر
۸
برنسبت خود رشک برد عاشق مغرور
نزدیکی دل کرد مرا از تو جداتر
۹
گردیدز خط حسن غریب تو یکی صد
گوهر شودازگردیتیمی به صفاتر
۱۰
حسن می گلرنگ یکی صد شود ازموج
از خط لب میگون تو شد هوش رباتر
تصاویر و صوت


نظرات
بردیا