
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۵
۱
محمل شوق کجا، کعبه امید کجا
شبنم تشنه کجا، چشمه خورشید کجا
۲
ظرف نظاره خورشید ندارد شبنم
رتبه حسن کجا، حوصله دید کجا
۳
دست کوتاه من و گردن او هیهات است
بال خفاش کجا، تارک خورشید کجا
۴
سایه ای داشت که سرمایه آتش بود
حاصل عمر تهیدست من و بید کجا
۵
عالمی چشم به راه نگه گرم تواند
به کجا می روی ای خونی امید کجا؟
۶
بوریا موج شکر می زند از شیرینی
گل به سامان لب لعل تو خندید کجا؟
۷
آب پیکان ز دل آمد سوی چشمم صائب
آخر آن چشمه سربسته ترا دید کجا؟
تصاویر و صوت


نظرات
محسن شفیعی