
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۵۴
۱
مطربا مهر از دهان بردار
بند خاموشی از زبان بردار
۲
راه صحرای لامکان سر کن
پی آن یار بی نشان بردار
۳
کشتی جسم را بهم بشکن
تخته از پیش این دکان بردار
۴
می رود بی دلیل سیل به بحر
شوق را دست از عنان بردار
۵
تخم اشکی به خاک کن امروز
خرمنی گل درآن جهان بردار
۶
تا نخورده است مار طول امل
بیضه دل ز آشیان بردار
۷
طاق نسیان شمار گردون را
دل چو پیکان ازین کمان بردار
۸
به سگ نفس جسم را بگذار
دل ازین مشت استخوان بردار
۹
صبر کن بر بلای ناکامی
کام دل صائب از جهان بردار
تصاویر و صوت

نظرات