صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۷۵۶

۱

مرو ز گوشه عزلت به هیچ منظر دیگر

مجو بغیر در دل گشایش از در دیگر

۲

بجز سفال پر از خون دل که نیست خمارش

مسازتر لب خود راز هیچ ساغر دیگر

۳

بغیر در گه یزدان که چوب منع ندارد

مشو به قامت خم گشته حلقه در دیگر

۴

بجز ستاره اشکی کزاوست روشنی دل

نظر سیاه مگردان به نور اختر دیگر

۵

ز گریه دل شبها توان رسید به مقصد

که جز ستاره درین نیست رهبر دیگر

۶

مدار دست زدامان صبر در همه حالی

که دل سکون نپذیرد به هیچ لنگر دیگر

۷

دل شکسته به دست آر ز جوهریانی

که نیست در صدف نه سپهر گوهر دیگر

۸

ز راستی طمع حاصل است شاهد خامی

که غیر عقده دل نیست سرو رابر دیگر

۹

تراست پرده غفلت حجاب چشم بصیرت

و گرنه هردم صبح است صبح محشر دیگر

۱۰

بغیر اشک کزاو گاه گاه آب دهم چشم

نمانده است مرا در بساط گوهر دیگر

۱۱

بغیر داغ که دلسرد می کند ز جهانم

سرم فرود نیاید به هیچ افسر دیگر

۱۲

درین محیط ز طوفان مکن ملاحظه صائب

که همچو موج شود هر شکست شهپر دیگر

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۱۵

نظرات