صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۷۶۲

۱

شعله ای در مغز هست ازآتش سودا هنوز

می تراود بوی می از پنبه مینا هنوز

۲

شعله بیباکی عشق از جبینم روشن است

می کند پهلو تهی از شیشه ام خارا هنوز

۳

گرچه موج ناتوانی می زند پهلوی من

موج اشکم می زند سرپنچه بادریا هنوز

۴

چشم او روزی که ما را گوشه گیر از خلق کرد

گوشه ای نگرفته بود از مردمان عنقا هنوز

۵

کوهکن از پهلوی گرمی که بر خارا گذاشت

می جهد آتش ز چشم بستر خارا هنوز

۶

داغ مجنون پریشان گرد دیدن سهل نیست

میچکد آتش ز چشم لاله حمرا هنوز

۷

شور محشر نقش دیبارا نمک در چشم ریخت

برنگیرد سرزبالین چشم بخت ما هنوز

۸

نخل طوبی از خجالت سر به زیر خاک برد

کلک گوهر بار صائب می کشد بالا هنوز

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۱۸

نظرات