
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۷۶۷
۱
رخنه در دل می کند مژگان قتالش هنوز
می کشد آب ازجگرها دانه خالش هنوز
۲
شاهبازغمزه اش راگرچه خط دربوته کرد
در کمین سینه کبک است چنگالش هنوز
۳
گرچه ازخط غمزه شوخش حصاری گشته است
موج جوهر می زند شمشیر اقبالش هنوز
۴
گرچه دود از خرمن حسنش برآورده است خط
ریشه دردل میدوانددانه خالش هنوز
۵
گشت در چشم غزالان گرد مجنون گوشه گیر
برنداردسنگ طفلان سرزدنبالش هنوز
۶
از غم فرهاد آن زخمی که برشیرین رسید
اشگ خونین می چکداز چشم تمثالش هنوز
۷
گرچه موی صائب از گردحوادث شد سفید
همچنان داردطراوت کشت آمالش هنوز
تصاویر و صوت

نظرات