صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۷۷۶

۱

ریخت دندانهاو در فکر لب نانی هنوز

مهره بازیچه گردون گردانی هنوز

۲

شد بنا گوشت سفید و ظلمت غفلت بجاست

صبح روشن گشت و در خواب پریشانی هنوز

۳

شاهراه کشور مرگ است هر موی سفید

ره نمایان گشت ودر رفتن گرانجانی هنوز

۴

شد بلند، آوازه طبل رحیل کاروان

از پریشان خاطری در فکر سامانی هنوز

۵

قامت خم گشته چوگان است گوی مرگ را

تو همان سرگرم بازی همچوطفلانی هنوز

۶

گرچه پیری در سر دست تو گیرایی نهشت

با هزاران آرزو دست و گریبانی هنوز

۷

شد طناب عمر سست و خیمه بیرون زد حواس

در سرانجام عمارت سخت بنیانی هنوز

۸

در چنین وقتی که می باید به خود پرداختن

واله خال و خط رخسار خوبانی هنوز

۹

در چنین وقتی که صائب ساده لوحیهاست باب

تو ز کوته بینشی در جمع دیوانی هنوز

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۲۵

نظرات