صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۷۸۰

۱

دل ما روشن از افلاک نگردد هرگز

تیغ از دامن تر پاک نگردد هرگز

۲

صافی و تیرگی آب ز سرچشمه بود

بی دلی پاک، سخن پاک نگردد هرگز

۳

چشمه روشن خورشید اگر خشک شود

آب در دیده افلاک نگردد هرگز

۴

صرف پاکی مکن اوقات که سیلاب بهار

تا به دریانرسد پاک نگردد هرگز

۵

جام جم تا اثر از چرخ بود در دورست

چون اثر خیر بود، خاک نگردد هرگز

۶

چهره عالم ازو رنگ بهاران دارد

کز خزان خشک رگ تاک نگردد هرگز

۷

پرده شوخی آن حسن نشد سبزه خط

برق پوشیده ز خاشاک نگردد هرگز

۸

نگشاید گره از غنچه پیکان به نسیم

دل که افسرده شود چاک نگردد هرگز

۹

غیر وقت آنچه شود فوت ز اسباب جهان

عارفان را مژه نمناک نگردد هرگز

۱۰

خنده زخمی است که جان بردن از و دشوارست

زنده دل آن که طربناک نگردد هرگز

۱۱

هر که از عاقبت بیخبری با خبرست

صائب از باده طربناک نگردد هرگز

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۲۷

نظرات