
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۱۰
۱
باشد ز زلف آن رخ چون لاله بی نیاز
از دامن است شعله جواله بی نیاز
۲
ماه تمام رابه معرف چه حاجت است ؟
آن حسن کامل است ز دلاله بی نیاز
۳
از خط گزیر نیست رخ همچو ماه را
ماه تمام اگر شود از هاله بی نیاز
۴
دانسته ام عیار دل سخت یار را
مستغنیم ز گریه و از ناله بی نیاز
۵
حاجت به خلق، سوخته جانان نمی برند
از مرهم است داغ دل لاله بی نیاز
۶
این شکر چون کنم که لب تشنه مرا
از آب کرد ساغر تبخاله بی نیاز؟
۷
کام کسی که شهد قناعت چشیده است
باشد ز ناز شکر بنگاله بی نیاز
۸
منت مکش ز سرمه که آن چشم خوش نگاه
در بردن دل است ز دنباله بی نیاز
۹
بر رهنورد شوق گران است برگ گل
اشک روان ماست ز پرگاله بی نیاز
۱۰
صائب ز غم منال که یک دیدن رخش
دل را کند ز شادی صد ساله بی نیاز
تصاویر و صوت

نظرات