
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۲۱
۱
به مژگان اشک پاشیدن میاموز
به ابر تیره باریدن میاموز
۲
به زلف آه،پیچیدن مده یاد
به دراشک، غلطیدن میاموز
۳
دل ما را به درد خویش بگذار
به ماتم دیده نالیدن میاموز
۴
نمی آید عنانداری ز سیلاب
به عاشق پای لغزیدن میاموز
۵
مکن تکلیف جان دادن به عشاق
به مستان جامه بخشیدن میاموز
۶
به شام هجر، دلگیری مده یاد
به مهر و مه درخشیدن میاموز
۷
مده تعلیم خونریزی به نشتر
به مژگان سینه کاویدن میاموز
۸
هوس بیطاقتی راخوب دارد
به سرما خورده لرزیدن میاموز
۹
مگو با عاقلان افسانه عشق
به خون مرده جوشیدن میاموز
۱۰
مجو وجد و سماع از زاهد خشک
به نبض مرده جنبیدن میاموز
۱۱
ز خود بیرون شدن زاهد چه داند؟
به چوب خشک بالیدن میاموز
۱۲
هوس در بوسه دزدی اوستادست
به طفل شوخ گل چیدن میاموز
۱۳
خدادادست ناز و شیوه حسن
به چشم آهوان دیدن میاموز
۱۴
مرا کز دودمان اهل عشقم
به گرد شمع گردیدن میاموز
۱۵
خدادادست علم عشقبازی
به صائب عشق ورزیدن میاموز
تصاویر و صوت

نظرات
فروغی